سلام بر آخایون و خانومای مخترم
خلاصه بعد از کلی وخت که این رایانه درپیت بابامون خلاب بود اومدیم یه حالی بپلسیم. می دونید حگیگتن من دیده چمابیش بزرگ شدم . اگه از علایگم بپلسید باید علض کنم عاشق قاش(قاشق) و قاش قاش (قاشق و لیوان) هستم. با فندچ گاز مامانم چیو چیو می کنم. علی، عباس، عدین(حسین)، اظم(اعظم)،مرتض(مرتضی)، مدن(محسن)، مری(مریم) و خلاصه اسم های دیگه ای را هم می گم. آخه می دونید مانم و بابام بهم تخم چفتر دادند چه زبونم باز شه. تازه تگریبن هر روز با مامانم و بابام میرم پالک عباسی(تاب) سوال می شم. از شیطنت های دائم چی بجم؟دست رو دل مامانم نذار که خونه. تازه هر از گاهی که از دست مامانم و بابام خسته می شم میگم ای ادا(خدا). لاستی دیجه بزلگ شدمو شیل پاستولیزه می خولم. و یه خبل خوب می خوام بلم مچه پلو خدا. اجه پیغامی چیزی دالید بجید ،بهش بجم. ببخشید خیلی از شیطونیم عگب ماندم کالی ندالید؟ چاکل بل و بچ با معلفت خدابظ.